گروه سوم، خود امام و ياران ايشان بودند. نتيجه اتخاذ راهكار نخست ، سازش طلبي بود . به بيان ديگر حضرت مي بايست دين و
آخرت خود را به دنياي يزيد بفروشد و به واقع بي اعتنا به مس ئوليت خويش براي امامت و
هدايت جامعه اسلامي كاري به كار امت اسلامي نداشته باشد. حضرت در پاسخ به اين پيشنهاد م يفرمود:
22« يأبي الله ذلك لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و طهرت و انوف حميه و نفوس ابيه »
راه حل دوم كه از سوي مردمي ظاهرالصلاح تجويز مي شد، البته شايد به قتل امام(ع) منجر
نمي شد ولي باز موجب اداي تكليف امام در برابر شرايط پيش آمده نبود. حضرت مي فرمود:
« ايها الناس من رأي سلطانا جائرا مستحلا لحرم الله »
و نيز مي فرمود:
23« لا والله لا افارقه حتي يقضي الله ما هو قاض »
و مي فرمود:
24« لا اعطيكم بيدي اعطاء الدليل و لا اقر اقرار العبيد »
راهي كه ام ام برمي گزيد، سنت صحيح امامت و اوليا ي الاهي بود؛ چنان كه پدر بزرگوار ش
امير مومنان(ع) نيز مي فرمود:
25« والله لو تظاهرت العرب علي قتالي لما وليت عنها و لو امكنت الفرض من رقابها لسارعت اليها »
نتيجه انتخاب راه سوم و ايجاد واقعه عاشورا ايجاد نوري جاودان براي هميشه تاريخ
بشريت بود . جنس واقعه عاشورا كه به دور از اغراض شخصي و منافع مادي و مطامع و
حرص ها و آزها و جاه طلبي ها و شهوتراني ها و خودخواه يها و خودپرست يها و تعصب ها و
قوميت ها و حميت ها بود، چنان پاك و بي آلايش بود كه مانند ستاره اي در آسمان بشريت
مي درخشد و فرا راه آدميان ظاهر م يشود. امام با ياران اندكشان نه تنها لشكريان انبوه يزيد را
به هيچ گرفتند ، بلكه با تهييج مدوام قلوب آدميان براي هميشه تاريخ لشكريان كفر و الحاد و
كم من فئه قليلة غلبت فئة كثير ة باذن »: پليدي را به معارضه طلبيدند و مصداق آيه شريفه
26 شدند. « الله
كار امام تنها قيام عليه يك جر يان سياسي براي استقرار يك جريان ديگر نبود ، امام (ع)
استوار شده بود هدف قرار « ستمگري » و « جهل عمومي » بنيان هاي اين جريان فاسد را كه بر
50
كتاب نقد/ شماره 41
داده بود تا با متزلزل ساختن آن نه تنها آگاهي عمومي و هوشياري امت و نيز عدالت عموم ي
پديد آيد، بلكه اساس حكومت نيز به صلاح و سداد استوار شود؛ چنان كه در زيارت اربعين مي خوانيم:
27« و بذل مهجته فيك ليستنقذ عبادك من الجهالة و حيرة الضلالة »
البته مقصود از جهل ، بي سوادي نيست ؛ چنان كه در صدر اسلام نيز مقصود از دوران
جاهليت، دوران بي سوادي و بي دانشي نبود . در همين دوران كه ابوجهل نماد جاهليت است ،
براي مشركان ابوالحكم بود و از دانش وافري بهره داشت . به تعبير پيامبر اسلام بعد از انحراف
امت اسلامي از امامت ، اوضاع به جاهليت بازگشت ؛ چنان كه جاهليت دوران يزيد ديگر چنان
شفاف و آشكار است كه همساني جنس آن با جاهليت پيش از اسلام به خوبي مشاهده
است . « عقل » مي شود. جهلي كه پيامبر (ص) و امام حسين (ع) عليه آن قيام مي فرمايند، مقابل
جامعه اسلامي گرفتار تنبلي عقلاني و بي خردي شده است . هرچند دانشمندان بسياري در ميان
امت اسلامي زيست مي كنند، حركت كلي امت سيري قهقرا يي را نمايان مي سازد و هيچ يك از
اين دانشمندان مانند امام (ع) نمي توانند اين سير قهقرا يي را دريافته و در مقابل آن ايستاده و
جامعه اسلامي را با نور عقل به تعالي و رشد فرابخواند . براي همين مقصو د است كه سيدالشهدا
مي فرمود:
« ارجعوا الي عقولكم »
نياز بشريت به عاشورا
بشريت براي تكامل حيات خويش نيازمند عاشوراست . عاشورا مي تواند فطرت توحيدجو،
خداباو ر، عدالت طلب و مقاومت در برابر ستمگري را تقويت و جوامع بشري را تا پاي جان
براي حركت بر اين مدار تشويق كند . همين فايده عاشورا است كه روزي گاندي را به الهام
پذيري از اما م حسين (ع) فرامي خواند و قيام هندوان را عليه استعمار موجب م ي شود . بر
الهام پذيري گاندي از آن رو تكيه مي كنيم تا نهايت نياز بشريت به عاشورا را بعد از 14 قرن
گفته باش يم؛ چنان كه در تاريخ ملل مسلمان اين الهام پذيري بارها نمايان شده و قيام هاي
متعددي را موجب شده است.
51
فلسفه عاشورا از واقعه تا اسطوره
بر اساس همين نيازمندي بشر به پديده هايي از جنس عاشورا است كه حتي پيش از واقعه
عاشورا نيز در مقياسي كوچك تر عاشوراهاي ديگري پديد آمده بود . در سرزمين پيامبران و
همزمان با ظهور عيسي (ع)، واقعه شهادت يحيي (ع) رخ داد . او براي مبارزه با فسق و فجور
حاكم رومي كنعان، اقامه امر به معروف و نهي از منكر كرد و مظلومانه به شهادت رسيد ؛
شهادتي كه همواره نزد پيامبر اسلام (ص)و ائمه هد ا به نيكي از آن ياد شده و حتي شهادت
حضرت اباعبدالله الحسين (ع)به شهادت آن بزرگوار تشبيه شده است . سير ماجراي شهادت آن
بزرگوار نيز شباهت هاي شگفتي با شهادت امام حسين (ع)دارد.
در عالم اسلام نيز وقايعي از جنس عاشورا بسيار داريم . شهادت حضرت حمزه در احد و
مثله شدن پيكر مبارك آن حضرت كه موجب شد آن بزرگوار به سيدالشهدا ملقب شود ، در
بستر دنياخواهي و غفلت برخي از سپاهيان اسلام پديد آمد كه گردآوري غنائم را بر پاسداشت
حريم اسلام ترجيح دادند . شهادت حمزه و شكست در احد براي مسلمانان سرمشقي بود تا راه
را با غفلت گم نكنند . جنس مواجه ه انبياي الا هي و اهل بيت (ع) با جهل، ب يعدالتي و...تماما
عاشورايي و همانند مواجهه امام حسين(ع) با اين مظاهر است.
قهرمان پاكدامن و اساطيري ايرانيان همواره نزد ايرانيان كهن « سياوش » مرگ مظلومانه
جواني پاكدامن بود ؛ اما گرفتار سودابه همسر « يوسف صديق » گرامي داشته مي شد. او مانند
بدانديش كيكا ووس شد . سياوش با گذر از آتش و اثبات بي گناهي اش، ايران زمين را ترك
گفت و به توران زمين رفت . اما با ماجراها ي پي درپي، غريبانه به دست درباريان افراسياب
را برگزار م يكردند. « سياوشون » كشته شد. از آن پس ايرانيان به پاس مرگ عزتمندانه او، تعزيت خواني
اكنون استراتژيست هاي نومحافظه كار در آمريكا دو نقطه عطف در تاريخ تشيع را محرك
شيعيان ارزيابي مي كنند: واقعه عاشورا در پس زمينه تاريخ تشيع و انتظار مهدي موعود (ع). بر
همين اساس آنها در سال هاي اخير تلاش بسياري كرده اند تا نمونه اي افسانه اي و مجعول از
« موعودگرايي جنگ طلبانه » اين دو نقطه عطف را براي جامعه آمريكايي بازسازي كنند. تقويت
و انتظار براي جنگ آخرالزماني (آرماگدون) به عنوان نقطه پاياني تاريخ ، با آموزه هاي ديني
يهوديان و مسيحيان سازگاري دارد . اما آنان نيازمند عاشورا نيز هستند و بايد براي ايجاد
جست وجو مي كردند. بنابراين به « شبه عاشورا » شوري ثاراللهي در قلوب مردمان خويش يك
52
كتاب نقد/ شماره 41
جاي آنكه در يافتن ثاراللهي مانند امام حسين(ع) به عاشورا توجه كنند يا به احياي ياد و
خاطره يحيي (ع)رو كنند، ماجراي مرگ دروغين عيسي(ع) را بازآفريني م يكنند.
فيلم تعزيت مسيح 28 از همين رويكرد حكايت دارد . م ل گيبسون فيلم بسيار قوي و
احساسات برانگيزي ساخته بود . تلاش گيبسون و كمپاني هاليو ود براي ساختن يك ثارالله
دروغين از يك سو و حكايت تاريخ از آناني كه في سبيل الله جان دادند، نشان مي دهد
بشرغربي هم نيازمند خون خدا است و تعزيت مسيح براي پاسخگويي كاذب به اين نياز و
ساخته شده است . البته مسيحيت « مصابيح راستين هدايت » انحراف نگاه آدميان مغرب زمين از
اگر مي خواهد از موا جهه با امام حسين (ع) پرهيز كند ، حداقل مي تواند به جاي توجه به يك
ثارالله دروغين به خروش خون يحيي(ع) تمسك جويد.
انسان، نيازمند پرچمداري است كه در ظلمات جهان ، اهتزاز پرچم او و درخشش چراغ
صراط مستقيم را از صراط هاي شيطاني بازشناساند . اتفاقا عوامل شيطان همواره در تلاش
بوده اند كه سفينه هاي ديگري را به جاي ثارالله در معرض تمناي انسان آرمانخواه قرار دهند.
بر همين اساس سه گونه از پديده هاي عاشورا يي در تاريخ بشري ساخته شده است : بعضي
پديده ها امري واقع ، برخي مجعول و برخي ديگر اساطيري هستند. شايد برخي پديده هاي
اساطيري مانند قتل سياوش هم مبناي واقعي داشته باشد ؛ اما اغلب اين پديده ها تبديل به
افسانه شده اند و حقايق آن در پرده اي از رازها و رمزها پنهان شده و تمسك به آن به عنوان
مقولاتي هنجارساز و هوي تبخش ناممكن شده است.
اوصافي هم كه گاه از عاشورا ارائه مي شود، اين پدي ده را به امري اساطيري و رازآلود كه
غير قابل دسترس است تبديل مي كند؛ امري كه ديگر خاصيت الهام بخشي و الگوسازي ندارد
و نمي تواند هويت ساز و حركت آفرين باشد.
ابعاد نيازمندي ما به عاشورا
عاشورا به كدام يك از نيازهاي بشر پاسخ م ي دهد؟ امروز مد شده است تا آموزه هاي ديني
بر اساس عقلانيت ابزاري و دريافت هاي جزئي نگر و دان ش هاي مبتني بر
اثبات گرايي(پوزييتويسم)، مورد شناسا يي قرار گيرد ؛ حتي هنگامي هم كه بحث از خرافه
53
فلسفه عاشورا از واقعه تا اسطوره
ستيزي در باب عاشورا پيش مي آيد، عده اي از همين زاويه به موضوع عاشورا مي نگرند و هر
آنچه را كه عقلانيت مدرن نپذيرد ، از پيكره عاشورا جدا كرده و به عنوان خرافه و اسطوره
كنار مي گذارند.
بر اساس همين نگرش گروهي مي كوشند فوايد عاشورا را قابل توجه قلمداد كنند و مثلا
بنامند؛ ازجمله با « آرامش روحي » اقامه عزا براي مصيبت شهادت امام حسين (ع) را موجب
اشاره به آثار و بر كات گريه كردن، بهانه اشك ريختن براي اهل بيت (ع) و شهداي كربلا را
فرصتي مناسب براي نفس آدمي و زدودن آلايش هاي جان از عقده هاي انباشته زندگي
مي دانند و مثلا براي بيمارشان تجويز مي كنند كه براي دستيابي به اين فايده ، هفته اي سه مرتبه
به مجلس عزاي امام حسين(ع) بروند و اشك بريزند!
البته اقامه عزا براي اهل بيت و اشك ريختن براي امام حسين (ع) واجد اين فوايد نيز
هست؛ اما اين بسنده كردن به فوايد در برابر فوايد اساسي ديگري كه عاشورا براي بشريت
دارد، به مثابه اكتفا كردن به عرض و رها كردن ذات آن است . به بيان ديگر ، چون كه صد آيد
نود هم پيش ما است و عاشورا م ي تواند چنين بركاتي هم داشته باشد. اما بسنده كردن به اين
مقولات به واقع نازل كردن اهميت عاشورا به مقوله اي اساطيري -احساسي و حتي عاطفي و
خرافي است. تكه پاره كردن ماهيت و بركات عاشورا و قناعت كردن به سطوح نازل آن،
همانند آن است كه در جزيره اي گرفتار باشيم و در حالي كه كشتي خوبي هم براي گذر از اين
گرفتاري داريم ، براي نجات از سرماي جزيره به تكه پاره كردن قطعات كشتي مبادرت كنيم و
با سوزاندن چوپ و الوار آن بگو ييم فايده يك كشتي آن است كه ما را از سرما و برودت
صيانت كند!
يكي از دلا يل بروز خرافه در اوصافي كه ما از عاشورا داريم ، از همين جا ناشي مي شود .
اگر هدف جامعه از اقامه عزا براي امام حسين (ع) تنها كاتارسيز يا تحريك احساسات براي
خالي كردن عقده هاي انباشته نفس باشد ، بديهي است كه از توجه به ذات آن غافل مانده ايم و
تنها براي بهره مندي از بركات ظاهري آن و فربه سازي اين ظواهر كوشيده ايم.
نتيجه تلاش براي فربه سازي ظواهر حادثه اين است كه در قبال آن غلو، افسانه پردازي و
اسطوره سازي شود . با بستن زيورآلات و زخارف ظاهرا زيبا و حتي مغاير با ذات عاشورا
صورتي كه از آن برساخته مي شود، آرام آرام به صورتي مغاير و حتي متباين و متضاد با
54
كتاب نقد/ شماره 41
عاشورا 72 ساعت بود ... هريك » ؛ سيرت و ذات آن ميل مي كند. از اينجا است كه ادعا مي شود
از صحابه امام هزاران تن از دشمنان را كشتند و دست آخر به شهادت رسيدند ... امام حسين
و در يك كلام شور و شعار در وصف «... هرچه التماس كرد كسي به علي اصغرش آبي نداد ! و
عاشورا جاي شعور و عقلانيت ر ا مي گيرد و از اين پديده متعالي صورتي غير عقلايي، ابهام
آميز و اسطوره اي ساخته مي شود.
امروز كساني هستند كه از ظن خود مي خواهند يار عاشورا ييان شوند . بعضي از متخصصان
روح و روان خاصيت رواني مجالس عزا را مور د توجه قرار م يدهند و برخي از
مجلس گردانان هم اقامه عزا براي امام حسين (ع) و اهل بيت (ع) را شغل رسمي خود كرده اند و
براي گرمي بازار خويش هر آلايشي را به آن مي بندند؛ البته در اين ميان ، بعضي هم حرفه شان
خرافه ستيزي شده است ! يعني از قبل شغل خرافه ستيزي مي خواهند به نام و ناني برسند و در
فضاي سياسي كسي را بكوبند، يا محبوبيت و مسئوليتي را قبضه كنند!
آن گونه كه آدمي موجودي چند بعدي است و تنها در بعد روحاني خويش در
جست وجوي آرمان هاي بلندي چون عدالت، آزادمنشي، خداجويي، رهايي از پرستش نفس و
نفوس خلايق و ...است، عاشور ا مي تواند راهنماي بشريت براي اين جست وجو باشد و البته در
اين سير و سلوك روحاني خويش، از بركات جزئي تر عاشورا، مانند آرامش روان و فارغ
شدن از عقده ها، مصائب و گرفتاريهاي ايام نيز بهره مند مي شود.
نتيجه عاشورا و تمسك بدان، ايجاد هويتي عاشورايي براي آدميان ا ست؛ هويتي كه آدمي
را به جهدي مقدس در جهت رهگيري آرمان هاي بلندش فرا م ي خواند. به همين دليل عاشورا
مي سازد بلكه رفتارها، كنش ها و هنجارهاي نوي ي « هويت عاشوار يي » ، نه تنها براي متمسكين
است كه نهضت هاي بزرگي « هنجارآفريني » و « هويت سازي » را پديد مي آورد. در نتيجه اين
براي مبارزه با جهل و ناداني پديد م ي آيد. حاصل اين نهضت هاي بيداري، حركت هاي سياسي
اجتماعي عظيمي عليه استبداد، ستمگري، استعمار و همه قيود آزادي و آزادگي آدمي است و
بركات بلند اين حركت ها، قيام ها و انقلاب ها، تاسيس جوامعي نو بر مبناي يكتاپرستي و
عدالت خواهي است . در اين سير و سلوك همگاني، كه نمونه هاي آن بعد از عاشورا در تاريخ
بشريت فراوان ديده م ي شود، هر جامعه اي به ميزان بهر هاي كه از سرچشمه فيضان عاشورا
برده است، به منزلگاهي رسيده و از ظلمت ها به انواري دست يازيده است.
55
فلسفه عاشورا از واقعه تا اسطوره
تنها در دوره معاصر ، جامعه هن د با بهره خويش از عاشورا تا نفي استعمار انگليس جلو
آمد و جامعه ايراني تا تحقق مدينه اي مبتني بر ولايت و زمامداري اسلام شناسان پيش رفت .
بديهي است كه احوال اقوام و ملل تحت ستم با الهام پذيري از عاشورا مي تواند رو به بهبودي
گذارد و در اين گذر و گذار، جامعه بش ري افق آتي خويش را تمناي جامعه موعود خواهد
ديد؛ جامعه اي كه در سايه زمامداري امام عصر (عج)، تمامي آرمان هاي متعالي اش به منصه
ظهور خواهد رسيد.
و ت اثير شگرف پديده « هنجار آفريني » و « هويت سازي » از اين رو بديهي است كه اين
عاشورا در ايجاد نهضت ها و حرك تهاي سياس ي اجتماعي ، براي فرعونيان و ستمگران
هميشه تاريخ خطرآفرين بوده است . باز هم واضح و مبرهن است كه آنان از خرافات و
پندارهاي نادرستي كه حقيقت عاشورا را پنهان كند استقبال خواهند كرد و نيز از مثله كردن اين
پديده به بهانه خرافه ستيزي خوشنود خواهند شد.
حاصل ما از عاشورا
گفتيم كه عاشورا پديده بزرگي است كه بشريت مي تواند در سپهر آن با گذر از ظلمت ها و
مصائب به حقيقت و سعادت دست يابد . نه تنها اين پديده براي بشريت مفيد است ، بلكه
بشريت براي آزادي و آزادگي خويش از قيد فرعونيان و طاغوتيان بدان نيازمند است . اما اين
پديده عظيم گاه با غفلت ما و يا كين ه جو يي دشمنان اسلام گرفتار داستا ن پردازي ها و
اسطورسازي هايي شده است كه حقيقت آن را براي بشر دور از دسترس مي نماياند.
تا جا يي كه اكنون مي بينيم باز هم عاشورا به مسلخ سپرده شده و مثله م ي شود . به تعبير
شهيد مرتضي مطهري، باز هم امام حسين(ع) به شهادت م يرسد:
امام حسين (ع) سه مرحله شهادت دارد : شهادت تن به دست يزيديان، شهادت شهرت و نام نيك به »
29« دست بعدي ها بالاخص متوكل عباسي، و شهادت هدف به دست اهل منبر
شهيد مطهري يادآوري مي كرد كه شهادت سوم، بزرگ ترين مرحله شهادت امام حسين(ع) است. 30
از عصر روز عاشورا بازماندگان اين واقعه بويژه حضرت زينب (س) و امام زين العابدين(ع)
و بعد هم ائمه هد ا(ع) و اولياي الا هي كوشيدند اين گوهر تابناك را براي راهنما يي بشريت
56
كتاب نقد/ شماره 41
زنده نگه دارند. غفلت ما از پاسداشت حقيقت عاشورا گناهي نابخشودني است و از كار كوفيان
كه يا در ايجاد اين مصيبت بزرگ كوشيدند و يا به نظاره گري قتل فرزند رسول خدا (ص)
ايستادند، هولناك تر است. پاسداشت عاشورا نيازمند شناخت ماهيت و حقيقت آن است تا
مبادا با توجيه مبارزه با خرافه و پندارسازي در خصوص عاشورا، به مثله شدن بينجامد.
پي نوشت ها
نيز مبين همين عظمت و بزرگي است. « لايوم كيومك يا اباعبدالله » 1. تعبير
بنگريد. « لهوف » 2. براي آشنايي با برخي از اين سخنان به
3. خلافت در ايام امويان خود به عنوان يك معبود شده بود و خليفه، جامعه اسلامي را به پرستش و ستايش خود
مي خواند . تا پيش از امويان، حاكم اسلامي از سوي اهل سنت خليفةالنبي خوانده مي شد؛ اما معاويه خود را به
سطوحي بالاتر از نبوت برد و خويشتن را خليفةالله مي ناميد.
در زبان يوناني سابقه دارد ، آنچه ما در اين زبان اسطوره توصيف مي كنيم با لفظ Historia 4. اگرچه واژة
نيز به معن اي پرسيدن و Storia بيان مي شود. مايت در تركي نيز معناي اسطوره دارد . در يوناني Mythe
را اراده مي كند. « عمل شناختن » Storia جويا شدن بود. سقراط از واژه
«. قفل اسطوره ارسطو را بر در احسن الملل مزنيد »: 5. وي با انتقاد از رواج مشرب فلسفي يونان مي گويد
6. چنان كه اشتروس، اسطوره را متعلق به انديشه انسان وحشي دانسته و شناخت آن را نيازمند تجربه زيست
اما ميرچا الياده ، «. براي درك انديشه وحشي بايد با او و مثل او زندگي كرد »: بدوي ارزيابي مي كند. وي مي گويد
اسطوره، نقل كننده سرگذشت قدسي و مينوي است . راوي واقع ه اي ست كه در »: دين شناس امريكايي ، مي گويد
«. زمان نخستين، زمان شگرف بدايت همه چيز رخ داده است
. 7. اعراف/ 157
. 8. يس / 19
. جلد سوم، ص 251 ،« حماسه حسيني » .9
تحريف همان طور كه از نظر نوع بر دو قسم است : لفظي و معنوي،از نظر »: 10 . استاد شهيد همچنين مي فرمايد
عامل يعني محرف نيز بر دو قسم است : يا از طرف دوستان است يا از طرف دشمنان . به عبارت ديگر يا منشاش
جهالت دوستان است و يا عداوت دشمنان . همچنان كه از نظر موضوع يعني محر ف فيه نيز بر چند قسم است : يا
57
فلسفه عاشورا از واقعه تا اسطوره
در يك امر فردي و بي اهميت است مانند يك نامه خصوصي، و يا در يك اثر باارزش ادبي است و يا در يك
سند تاريخي اجتماعي است ؛ مثل جعل كتابسوزي اسكندريه، و يا در يك سند اخلاقي و تربيتي و اجتماعي
(252- حماسه حسيني.جلد سوم.صص 251 )«. است
11 . اين كتاب كهن ترين و جام ع ترين كتاب درباره يك جنگ است و به جنگ هاي بين دولت شهرهاي متحد
اسپارت عليه دولت شهرهاي متحد آتن مي پردازد.
پس چرا در ميان امت هاي پيش از شما مردمي ديندار پيدا نشدند كه از فساد در زمين جلوگيري كنند ؛ جز » .12
دسته اندكي كه ما نجاتش ان داديم . و ستمگران ، نعم ت ها و رفاهي را كه بديشان داده بوديم در راه فساد به كار
گرفتند و گنهكار بودند . و چنين نيست كه پروردگار تو به خاطر شرك ، اهل قريه اي را كه كار شايست ه مي كنند
(.117 – هود/ 116 ) .« هلاك سازد
13 . اين ادعا را ازجمله با تجليلي كه برجس ته ترين انديشمند ان جهان از قيام امام حسين دارند، به خوبي م ي توان
درسي كه حسين به انسا ن ها » دريافت. گزاره هايي از متفكران و رهبران جهان معاصر در اين خصوص به نقل از
از شهيد هاشمي نژاد نقل مي شود كه گذري بر آنها خالي از لطف نيست: « آموخت
من زندگي امام حسين (ع)، آن شهيد بزرگ اسلام را به دقّت خواندم »: - مهاتما گاندي رهبر استقلال هند مي گفت
و توجه كافي به صفحات كربلا نموده ام و بر من روشن است كه اگر هندوستان بخواهد يك كشور پيروز گردد،
«. بايستي از سرمشق امام حسين(ع) پيروي كند
هيچ نمون ه اي از شجاعت، بهتر از آنكه امام »: - محمد علي جناح قاعد اعظم استقلال پاكستان تصريح مي كند
حسين(ع) از لحاظ فداكاري و تهور نشان داد در عالم پيدا نم ي شود. به عقيده من تمام مسلمين بايد از سرمشق
«. اين شهيدي كه خود را در سرزمين عراق قربان كرد پيروي نمايند
اين فداكار ي هاي عالي ازقبيل »: - تاملاس توندون پيرو آيين هندو و ر ييس سابق كنگره ملّي هندوستان مي گويد
«. شهادت امام حسين(ع) سطح فكر بشريت را ارتقا بخشيده است و خاطره آن شايسته است هميشه باقي بماند
اين روز محرّم، براي مسلمانان سراسر جهان معن ي »: - لياقت علي خان نخستين نخست وزير پاكستان بيان مي كند
بزرگي دارد . در اين روز، يكي از حزن آورترين و تراژديك ترين وقايع اسلام اتفاق افتاد . شهادت حضرت امام
حسين(ع) در عين حزن، نشانه فتح نهايي روح واقعي اسلامي بود ؛ زيرا تسليم كامل به اراده الا هي به شمار
مي رفت. اين درس به ما مي آموزد كه مشكلات و خطرها هر چه باش د، نبايستي ما پروا كنيم و از حق و عدالت
«. منحرف شويم
58
كتاب نقد/ شماره 41
حسين(ع) با قرباني كردن عزيزترين افراد خود و با اثبات مظلوميت و »: - ماربين خاورشناس آلماني مي گويد
حقانيت خود، به دنيا درس فداكاري و جانبازي آموخت و نام اسلام و اسلاميان را در تاريخ ثبت و در عالم
بلندآوازه ساخت . اين سرباز رشيد عالم اسلام به مردم دنيا نشان داد كه ظلم و بيداد و ستمگري پايدار نيست و
«. بناي ستم هر چه ظاهراً عظيم و استوار باشد، در برابر حقّ و حقيقت چون پر كاهي بر باد خواهد رفت
اگر منظور امام حسين (ع) جنگ در راه خواست ه هاي دنيايي »: - چارلز ديكنْز نويسنده معروف انگليسي مي گفت
بود، من نمي فهميدم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنين حكم مي نمايد كه او فقط
«. به خاطر اسلام، فداكاري خويش را انجام داد
بهترين درسي كه از تراژدي كربلا مي گيريم، اين است كه »: - توماس كارلايل فيلسوف و مورخ انگليسي مي گويد
حسين(ع) و يارانش ايمان استوار به خدا داشتند . آنها با عمل خود روشن كردند كه تفوق عددي در جايي كه حق
«. با باطل روبه رو مي شود و پيروزي حسين(ع) با وجود اقلّيتي كه داشت، باعث شگفتي من است
آيا قلبي پيدا مي شو د كه وقتي درباره كربلا سخن مي »: - ادوارد براون مستشرق معروف انگليسي اظهار مي كند
شنود، آغشته با حزن و الم نگردد؟ حتّي غير مسلمانان نيز نمي توانند پاكي روحي را كه در اين جنگ اسلامي در
«. تحت لواي آن انجام گرفت انكار كنند
حقيقتاً آن شجاعت و دلاوري كه اين عده قليل از خود »: - سر پرسي سايكس خاورشناس انگليسي مي گويد
بروز دادند، به درجه اي بوده است كه در تمام اين قرون متمادي هر كسي كه آن را شنيد، بي اختيار زبان به تحسين
و آفرين گشود . اين يك مشت مردم دلير غيرتمند، مانند مدافعان ترموپيل، نامي بلند غيرقابل زوال براي خود تا
«. ابد باقي گذاشتند
براي امام حسين (ع) ممكن بود كه زندگي خود را با »: - واشنگتن ايروينگ مورخ مشهور آمريكايي مي گويد
تسليم شدن اراده يزيد نجات بخشد ؛ليكن مسئوليت پيشوا و نهضت بخش اسلام اجازه نم ي داد كه او يزيد را به
عنوان خلافت بشناسد . او به زودي خود را براي قبول هر ناراحتي و فشاري به من ظور رها ساختن اسلام از
چنگال بني اميه آماده ساخت . در زير آفتاب سوزان سرزمين خشك و در ريگ هاي تفتيده [عربستان ]، روح
«!( حسين(ع) فناناپذير است. اي پهلوان و اي نمونه شجاعت و اي شهسوار من، اي حسين(ع
وقتي يزيد مرد م را تشويق به قتل حسين (ع) و مأمور به »: - جرج ج رداق دانشمند و اديب مسيحي اظهار مي دارد
خونريزي مي كرد، آنها م ي گفتند: "چه مبلغ مي دهي؟" اما انصار حسين (ع) به او م ي گفتند" ما با تو هستيم . اگر
«. هفتاد بار كشته شويم، باز مي خواهيم در ركابت جنگ كنيم و كشته شويم
59
فلسفه عاشورا از واقعه تا اسطوره
جنبش حسين (ع)، يكي از ب ي نظيرترين جنبش ها ي »: - عباس محمود عقّاد نويسنده و اديب مصري مي گويد
تاريخي است كه تاكنون در زمينه دعوت هاي ديني يا نهضت هاي سياسي پديدار گشته است ... دولت اموي پس
از اين جنبش، به قدر عمر يك انسان طبيعي دوام نكرد و از شهادت حسين (ع) تا انقراض آنان بيش از شصت و
«. اندي سال نگذشت
حسين(ع) در اين كار به واجب ديني »: - محمد زغلول پاشا ، در تكيه ايرانيان واقع در مصر طي سخناني مي گفت
و سياسي خود قيام كرده و اين گونه مجالس عزاداري، روح شهادت را در مردم پرورش مي دهد و مايه قوت اراده
«. آنها در راه حق و حقيقت مي گردد
حسين(ع)، شهيد راه دين و آزادگي است . نه تنها شيعه بايد به »: - عبدالرحمن شرقاوي نويسنده م صري م ي گويد
«. نام حسين(ع) ببالد، بلكه تمام آزادمردان دنيا بايد به اين نام شريف افتخار كنند
حسين(ع) براي به دست آوردن فرصت و از سرگرفتن جهاد و »: - طه حسين دانشمند و اديب مصري مي گفت
دنبال كردن از جايي كه پدرش رها كرده بود، در آتش شوق مي سوخت. او زبان را درباره معاويه و عمالش آزاد
كرد، تا به حدي كه معاويه تهديدش نمود . امام حسين (ع)، حزب خود را وادار كرد در طرفداري حق سختگير
«. باشند
حسين(ع) نمي توانست با ي زيد بيعت كند و به حكومت او »: - عبدالمجيد جوده السحار نويسنده مصري مي گويد
تن بدهد ؛ زيرا در آن صورت، بر فسق و فجور صحه مي گذاشت و اركان ظلم و طغيان را محكم مي كرد و بر
فرمانروايي باطل تمكين مي نمود. امام حسين(ع) به اين كارها راضي نمي شد، گرچه اهل و عيالش به اسارت افتند
«. و خود و يارانش كشته شوند
داستان حسيني ) عشق آزادگان را به فداكاري در راه خدا )»: - علامه طنطاوي دانشمند مصري مي گويد
برمي انگيزد و استقبال مرگ را بهترين آرزوها به شمار مي آورد؛ چنان كه راي شتاب به قربانگاه، بر يكديگر پيشي
«. جويند
فاجعه كربلا در تاريخ بشر نادره اي است ؛ همچنان كه مسببين آن نيز »: - العبيدي مفتي موصل تصريح مي كند
نادره اند ... حسين بن علي(ع) سنّت دفاع از حق مظلوم و مصالح عموم را بنا بر فرمان خداوند در قرآن به زبان
پيامبر اكرم (ص) وظيفه خويش ديد و از اقدام به آن تسامحي نورزيد . هستي خود را در آن قربانگاه بزرگ فدا
كرد و به اين سبب نزد پروردگار، "سرور شهيدان " محسوب مي شود و در تاريخ ايام، "پيشواي اصلاح طلبان "
«. به شمار رفت. آري، به آنچه خواسته بود و بلكه برتر از آن، كامياب گرديد
60
كتاب نقد/ شماره 41
شهيد هاشمي نژاد مواردي ديگر از اين اظهارات را ذكر م ي كند كه ما به همين تعداد بسنده مي كنيم؛ چنان كه با
تتبعي در آثار انديشمندان جهان مي توان فهرست بلندي از اين گزاره ها را تهيه كرد.
»: 14 . مرحوم استاد مطهري حزب معاويه را شامل جانياني بالفطره توصيف مي كند و به نقل از عقاد م ي گويد
المسخاء المشوهين اولئك الذين تمتلي صدورهم بالحقد علي ابناء آدم و لاسيما من كان م نهم علي سواء الخلق و
آنان مسخ شدگان ؛«. . . حسن الاحدوثة، فاذا بهم يفرغون حقدهم لعدائه و ان لم ينتفعوا بأجر أو غنيمه
زشت رويي بودند كه سين ه هاشان از كينه فرزندان آدم آكنده بود ؛ بويژه از كساني كه اخلاقي استوار و آثاري نيكو
داشته اندو به همين دليل تمامي كين ه هاي خود را از روي دشمني با وي بر سر آنان ريختند ؛ هرچند از اين كار
.( پاداش و غنيمتي نصيبشان نشد.(حماسه حسيني.جلد سوم.صص 45 و 46
. 15 . همان، ص 72
16 .براي اين بخش به طور اجمالي توصيفي ر ا كه استاد شهيد مطهري از اوضاع زمانه امام حسين (ع) نقل مي كند ،
مبناي بحث قرار مي دهيم.
17 . در يك سلسله مراتب ،اين تبارسالاري مبتني بر برتري خاندان اموي بر ديگر عشير ه هاي قريش و نيز قبيله
قريش بر ديگر اعراب و در مرتب ه هاي ديگر برتري عرب بر ديگر اقوام جامعه اسلامي بود . اين سلسله از برتري
.( طلبي تضادي آشكار داشت با برتري پارسايان كه در قرآن كريم تصريح شده بود.(حجرات/ 12
18 . يكي از تفاوت هاي اساسي مشي خلفاي نخستين با روش حكومت امير مومنان (ع) را در همين جا مي توان
دريافت. علي (ع) با نفي شتابزدگي در ادامه فتوحات به اصلاح امور و تربيت نفوس مسلمان اقدام فرمود . نتيجه
اين فتوحات، سيلي از ث روت و مال بود كه چشم و دل زمامداران را از ديدن حقيقت اسلام كور مي كرد و موجب
افزايش فاصله هاي طبقاتي و بي عدالتي از يك سو و فساد و ستمگري از سوي ديگر مي شد.
اول ذكاء و »: 19 . استاد شهيد مطهري سه عامل را موجب ارتقا ي معاويه به مقام خلافت م ي داند و م ي گويد
و «. فطانت خود آنها ، دوم سوء سياست و تدبير خلفا كه به اينها راه دادند ، سوم جهالت و ناداني و بساطت مردم
از اينجا معلوم مي شود كه مردم آن وقت صلاحيت نداشتند كه خليفه يعن ي ولي امر را انتخاب »: بعد تصريح مي كند
كنند و فرضا قبول كنيم كه اصل حكومت اسلامي بر انتخ اب است نه بر انتصاب، در آن روزها و بلكه تا سا ل ها و
قرن ها مي بايست كه حاكم انتصابي باشد، در هر جاي دنيا كه مردم لياقت آزادي و دخالت در تعيين قوه حاكمه را
نداشته باشند ، نبايد به آنها آزادي داد ؛ ولي كي آزادي را از آنها بگيرد ؟ همان هايي كه از ترس انتخاب آنها نبايد
مردم آزادي داشته باشند؟ ! نه، بلكه مقام نبوت . در آن زمان جهل و عدم صلاحيت سبب شد كه اموي ها از هوش
و دهاء خود استفاده كردند . علي ( ع ) ، هم مجسمه عدالت بود و هم مجسمه هوشياري و پيش بيني . فتنه اموي
61
فلسفه عاشورا از واقعه تا اسطوره
كه زير پرده بود و رنگ اسلامي داشت علي ( ع ) كاملا پيش بيني كرد و به مردم گفت ولي كسي كه معناي
.( حماسه حسيني، جلد سوم، ص 22 )«. كلمات او را درك كند وجود نداشت
.46- 20 . احزاب/ 45
خدايا تو خود آگاهي كه آنچه از ناحيه ما صورت گرفت ، رقابت در كسب قدرت يا خواهش فزو نطلبي » .21
نبود؛ بلكه براي اين بود كه سنن تو را كه نشانه هاي راه تواند بازگردانيم و اصلاح آشكار و چشمگير در شهرهاي
.« تو به عمل آوريم كه بندگان مظلوم و محرومت امان يابند و مقررات به زمين مانده تو از نو بپا داشته شود
22 . اين كار را نه خدا اجازه مي داد و نه دين خدا و نه ايمان اقتضا مي كرد و نه پستاني كه از آن پستان شير
خورده بود و نه روح عالي كه در ميان سينه داشت.
.« نه ، به خدا سوگند از آن جدا نشوم تا خدا هر چه خواهد كند » .23
. ص 235 ، به نقل از حماسه حسيني،ج سوم،ص 26 ،« ارشاد مفيد » .24
به خدا سوگند اگر عرب در جنگ با من پشت به پشت ه م دهند ، از آ نان رو نگردانم، و اگر فرصت دست » .25
«. دهد به سوي آنان مي شتابم
. 26 . بقره/ 249
«. و خون قلب خويش را در راه تو نثار كرد تا بندگان تو را از ناداني و حيرت گمراهي نجات بخشد » .27
ترجمه شد. اين فيلم « مصائب مسيح » كه به اشتباه The Passion of The Christ ، 28 . تعزيه مسيح
به واقع يك تعزيه بود و كارگردان كوشيده بود از همه عناصر واقعه عاشورا كه در تعزيت حسين (ع) مورد توجه
كه با ضربه هاي شلاق از قامت بازيگر نقش عيسي (ع) « خون » . مسلمانان است براي شورانگيزي آن استفاده كند
« ثارالله » مي ريزد، اصلي ترين كانون مورد توجه كارگردان است و گيبسون تلا ش دارد با آن بازيگر ، خود را
بنماياند. نگاه هاي بازيگر نقش مريم (ع) در اين فيلم كه نظار ه گر شكنجه ها و ريختن اين خون است ، بازسازي
شده حضور زينب (س) در صحنه كربلا است. اين فيلم چنان شورانگيز بود كه با اكران در سينماهاي تهران ، اشك
بسياري ازتماشاچيان ا يراني را گرفت . با اينكه آنها م ي دانستند اساس واقعه اعدام عيسي (ع)در قرآن مردود عنوان
شده است ، اما براي مردي كه شكنجه مي شد اشك مي ريختند. از اين هنرپيشه نقش عيسي(ع)گويي خوني الاهي
بر زمين مي ريخت.
. ج سوم،ص 76 ،« حماسه حسيني » .29
30 . همان.
62
كتاب نقد/ شماره 41
منابع
- امام خ ميني، آيت الله روح الله موسوي، رساله نوين ، ترجمه و توضيح : عبدالكريم بي
. آزار شيرازي، بي جا، انجام كتاب، چاپ جديد(احتمالا دوم)، 1360
- باهنر، جواد، مباحثي پيرامون فرهنگ انقلاب اسلام ي ، به كوشش دفتر تدوين و نشر
. آثار شهيد باهنر، بي جا(تهران يا قم)، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ سوم، 1374
- پارسانيا، حميد، حديث پيمانه (پژوهشي در انقلاب اسلام ي )،قم، معاونت امور اساتيد و
. دروس معارف اسلامي، چاپ سوم، تابستان 1377
- جهان بزرگي، احمد ، درآمدي بر نظريه دولت در اسلا م ، تهران ، كانون انديشه جوان ،
. چاپ اول، بهار 1378
- همان، اصول سياست و حكوم ت ، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ
. 1379 اول، 1378
- طوسي، خواجه نصيرالدين ، اخلاق ناصر ي ، تصحيح مجتبي مينوي و علي رضا حيدري،
. تهران، خوارزمي، 1360
. - مهدي، محسن، فلسفه تاريخ ابن خلدون، تهران، علمي و فرهنگي، سوم، 1373
. - مطهري، مرتضي، انسان و سرنوشت، تهران، صدرا، چاپ دهم، 1370
- همان، پانزده گفتار :مساله نفا ق ، روابط بين الملل اسلامي، لزو م تعظيم شعائر اسلامي
. و....تهران، صدرا، چاپ اول، آذر 1380
- همان، نهضتهاي اسلامي در صد ساله اخير، تهران، انتشارات صدرا، بي تا، بي چا.
. - همان، فلسفه تاريخ، تهران، (دوره چهار جلدي) ، چاپ اول، 1383
- همان، حماسه حسيني، تهران، صدرا، بي چا، بي تا، جلد سوم.
- نجفي، موسي و موسي فقيه حقاني ، تاريخ تحولات سياسي ايرا ن تهران ، موسسه
. مطالعات تاريخ معاصر ايران، چاپ دوم، 1381
63
فلسفه عاشورا از واقعه تا اسطوره
- نجفي، موسي ، مراتب ظهور فلسفه سياست در تمدن ا س لامي، تهران ، م وسسه فرهنگي
. دانش و انديشه معاصر، چاپ اول، 1382
- همان و ... كتاب هفتم (شرق شناسي نوين و انقلاب اسلام ي ) ، قم ، مركز انتشارات
. موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) ، چاپ اول، 1384
- قانع، احمد علي ، علل انحطاط تمدنهاازديدگاه قرآن كري م ، تهران، شركت چ اپ و نشر
. بين الملل، 1379
- شريعتي، علي، مسئوليت شيعه بود ن ، تهران ، سازمان انتشارات حسينيه ارشاد ، بي
. چا،آبان ماه 1350
. - همان، بينش تاريخي شيعه، تهران، انتشارات جواد، چاپ اول، اول خرداد 1357
- همان، ثار، بي جا، بي چا، بي تا.
- توكودي دس (توسيديدس) ، تاريخ جنگ پلوپونزي ، ترجمه محمد حسن لطفي . تهران .
خوارزمي. چاپ اول. دي ماه 1377
- ساير، اندرو، روش در علوم اجتماعي رويكردي رئاليست ي ، دكترعمادافروغ، تهران،
. پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، چاپ اول، 1385
- عميد زنجاني ، عباسعلي، مباني انديشه سياسي اسلا م ، تهران، موسسه فرهنگي دانش و
. انديشه معاصر، چاپ اول، 1379
. - همان، فقه سياسي، (دوره سه جلدي اول)، چاپ سوم، تهران، چاپ سوم، 1377
- عنايت، حميد ، انديشه سياسي در اسلام معاص ر ، ترجمه بهاءالدين خرمشاهي ، تهران ،
. خوارزمي، چاپ چهارم، آذرماه 1380
- عسكري، مرتضي ، سقيفه :بررسي نح وه شكل گيري حكومت پس از رحلت پيامبر
. اكرم(ص) ، تهران، مركز فرهنگي انتشاراتي منير، چاپ اول، 1382
نظرات شما عزیزان: